خداوند در آیات مختلفی به طرق مختلف گفته است که مومنین کسانی که در راه خدا استقامت میکنند هرگز ترسی و غمی برای آنها نیست. «ألا تخافوا ولا تحزنوا». ضد ترس ایمان است و ضد غم شادی و سرور و امید است. ایمان، امید و شادی سه فاکتور درونی هستند نه خارجی. خداوند هرگز نمیگذارد که انسانهای مومن واقعی از نظر طبیعت بیرونی راحت زندگی کنند. خداوند از قصد اینطوری طراحی کرده است.
بعضی ممکن است بگویند خداوند مگر با ما پدر کشتگی دارد؟ خداوند اتفاقا ما را دوست دارد ولی چون راحتی قاتل روح است و ایمان و شادی عامل رشد و تکامل و پیشرفت در سطوح آگاهی است؛ پس خداوند زندگیِ همیشه در چالش و سختی برای انسان پدید میآورد تا که انسان در لابه لای این سختی ها و ناـراحتیهای بیرونی شادی و استقلال شخصیتی درونی و ایمان مطلق را برای ما به همراه بیاورد. اگر سختی نباشد ما نمیتوانیم به یک جهان بینی صحیح و واقعی دست پیدا کنیم. گاهی حتی خداوند کسی را به یک بیماری لاعلاج مثل سرطان دچار میکند تا در آن سرطان و تومور بدخیم او را بزرگ کند و از بند شهوت و از بند تاریکی نجات دهد.
خداوند سقف راحتی را بین صفر تا چهل و پنجاه بسته است که انسانها به راحتی مطلق که راحتی صددرصد است نرسند؛ زیرا راحتی مطلق، غفلت و خواب و گمراهی میآورد. خداوند دچار سختی میکند تا هدف از خلقت را بفهمیم که چیست. هدف از خلقت یعنی رشد یعنی عشق یعنی اینکه امروز بتوانی همه را بدون هیچ چشم داشتی دوست داشته باشی. بتوانی بدون هیچ نگاه جنسی به همه انسانها عشق بورزی و خدمت کنی. مرام و معرفت یک مومن این است که عشق را به همگی عرضه کند. کسی که با یک شرت لب سواحل غربی آمریکا و کانادا دور و چرخ میزند و ادعا دارد خداوند به او خیلی لطف کرده است و سخنرانیهای انگیزشی به مردم تحویل میدهد و آنها را میچاپاند هرگز نمیتواند به درکی از عشق واقعی و اسرار هستی پی ببرد.
از درد و رنج نباید ترسید بلکه اگر به ارزش ذاتی آن پی برد خواهیم فهمید که رنج و درد بهترین دوست ما است. هدایتگر ما به سوی مقصد و رسیدن به خواسته هایمان است. در یک نوشته ای گفتم که هر موقع میخواهیم بفهمیم خداوند دارد با ما مکالمه میکند و میخواهیم صدایش را بشنویم هنگامی است که دچار ناراحتی و رنجها میشویم. خداوند با دردها و رنجها ما را از یک سطحی از پرده های جهل به پرده ای از روشنایی انتقال میدهد: درد و رنج، زبان صحبت خدا با ماست… خداوند لزوما خیر خود را طریق پول و موقعیتها نمیرساند بلکه گاهی ما را دچار سختی ها و رنج ها و دردها و بیماری ها میکند تا ما به یک نیرویی در درون خودمان پی ببریم و آن را واسطه رسیدن به یک راحتی و یک موقعیت عالی قرار دهیم. پس نباید انتظار داشت خداوند نشسته تا فقط راحتی به ما برساند. ما تا دچار رنجها نشویم به روشن بینی نمیرسیم این قانونی تخلف ناپذیر در جهان هستی است.
این نوشته را به یاد یکی از بهترین دوستان عزیز به اسم هادی نوشتم که به خاطر بیماری سرطان از دنیا رفت. و سرطان باعث شد به ایمان والایی نسبت به خداوند برسد. خداوند رحمتش کند.