راز تعادل عقل: تمییز صحیح از نادرست (قسمت ۱)

در دنیای مدرن و پسامدرن، زندگی ما در کنار قید و بندهای عقل و منطق، تحت‌الشعاع احساسات عمیق‌مان قرار دارد. ما انسان‌ها با احساسات فراوانی مواجه هستیم که به طور بی‌رحمانه‌ای بر تصمیمات و رفتارهای روزمره‌مان تاثیر می‌گذارند، حتی اگر در سطحی بالاتر از دانش فلسفه بیاندیشیم! به وضوح می‌توان گفت که احساسات ما به مراتب نیرومندتر از عقلانیتمان عمل می‌کنند. این تفاوت محسوس را به سادگی می‌توان در رفتار و گزینش‌های ما نسبت به نسل‌های گذشته مشاهده کرد؛ به راستی، ما در دریای احساسی عمیق‌تری غوطه‌وریم.

بسیاری از تصمیماتی که می‌گیریم از لحظه‌ای به لحظه دیگر متغیر هستند و بیشتر بر اساس تجربیات عاطفیمان در مقاطع زمانی درخشان و گاهی غم انگیز شکل می‌گیرند. هدف حیات ما این است که فراتر از سطح احساسات بنگریم و از سایر جنبه‌های وجودیمان، همچون عقل و شهود، بهره‌گیری کنیم. به عبارت دیگر، باید بگذاریم که اندیشه‌ای عمیق و شهودی، در تحلیل احساسات‌مان بنشیند. چه بسا وجود ما شامل بعد منطقی و روحانی باشد که به دلیل عدم ارتباط با آن‌ها، از بذرهای غنی‌شان بی‌خبر مانده‌ایم.

اجازه دهید با مثالی واضح‌تر صحبت کنم. وقتی به غذایی خوشمزه رسیدیم، افکار ما به عواقب آن فکر نمی‌کند، بلکه تنها جاذبه لذت آن غذا توجه ما را جلب می‌کند. یا فرض کنید در موقعیتی قرار می‌گیریم که احساس ترس و خشم بر ما مستولی می‌شود؛ در این شرایط، تمایل داریم با دروغ گفتن به خودمان و دیگران فرار کنیم و از عواقب این عمل غفلت کنیم. مهم‌ترین چیز برای ما در آن لحظه، پیروزی و لذت آنی است. در نهایت، احساسی خوب است که در تصمیمات‌مان نقشی تعیین‌کننده بازی می‌کند و رفتارهای مناسب ممکن است در نظرمان به عنوان گزینه‌هایی کم‌ارزش جلوه کنند.

عملکرد مغز ما به گونه‌ای است که هر رفتار لذت‌بخش به عنوان یک پاداش در نظر گرفته می‌شود و این موجب می‌شود که ما به دنبال آن لذت‌پذیری باشیم و آن رفتار را انتخاب کنیم. در بیش از نود و نه درصد موارد، پس از عبور از شگفتی آن لحظه، با غصه‌ای ناخواسته مواجه خواهیم شد، زیرا انتخابمان، اگر به عواقب آن نیاندیشیم، ممکن است به عوالمی از دردسر و ندامت منجر شود. در حقیقت، آنچه برای یک لحظه شادی به ما می‌دهد، ممکن است در نهایت به ضد حال دامن بزند.

در فرآیند زندگی، انتخاب‌های ما معمولاً میان دو راهی‌هایی اعمال می‌شود که یکی پاداش آنی و فوری را به همراه دارد و دیگری به سختی و با تحمل حال بد، به نتیجه‌ای دیرپاتر و بهتر می‌انجامد. در اغلب مواقع، تمایل داریم که به سمت انتخاب‌های لذیذ و آنی گرایش پیدا کنیم؛ مثلاً، زمانی که در مقابل دو انتخاب خورن شیرینی قرار می‌گیریم یا باید مقاومتی کنیم و به سمت فعالیتی سالم چون ورزش برویم. به وضوح مشخص است که شیرینی را برمی‌گزینیم، زیرا پاداش آنی و حس رضایت بخشی به ما می‌دهد. در این لحظه، مغز ما با ترشح هورمون‌های لذت بخش پاداش می‌گیرد. اما این انتخاب، بذر مشکلاتی چون اضافه وزن، قند خون بالا و معضلات دیگر را در پی خواهد داشت.

مغز ما به تلاش و همت مقاومت نشان می‌دهد و بهانه‌هایی برای عدم اقدام به ورزش برای خودش جور می‌کند. اما وقتی اراده می‌کنیم و دست به کار می‌شویم، پس از پایان ورزش، پاداشی ماندگار به دست می‌آوریم: احساس شادابی، سوزاندن کالری، و بهبود گردش خون. این احساس خوب و سلامت پایدار را با خود به مدت طولانی حمل می‌کنیم.

همچنین انتخاب بین سیگار کشیدن یا نکشیدن نیز نمونه‌ای از این دوگانگی است. مصرف سیگار ممکن است در لحظه، احساس خوبی به ما انتقال دهد؛ چرا که با افزایش جریان خون هورمون‌ها در بدن ترشح می‌شوند. اما عواقب آن، تخریب تدریجی ریه‌ها، قلب و سیستم دفاعی بدن است. اگر تصمیم بگیریم که سیگار نکشیم، در ابتدا ممکن است حالتی ناخوشایند را تجربه کنیم؛ بدون پاداش آنی و با حس کلافگی. اما با گذشت زمان، پاداش‌های دائمی در انتظارمان خواهند بود؛ از جمله احساس نشاط، انرژی و بهبود کیفیت نفس.

در نهایت، رفتارهای درست و ناگوار ابتدا ممکن است دردسر و بی‌حوصلگی به همراه داشته باشند، ولی در بلندمدت، پاداش‌هایی ارزشمند و پایدار به ارمغان می‌آورند. به مرور زمان، وقتی که این رفتارهای سالم را با همت و تکرار انتخاب کنیم، مغز ما عادت می‌کند که پاداش‌های جدیدی را از این رفتارها ترشح کند. با تداوم این روند، به چرخه‌ای سالم و پیوسته وارد خواهیم شد و زندگی‌امان با انتخاب‌های درست به سمت شادی و سلامتی خواهد رفت. بنابراین، اگرچه در ابتدا تمایل به انجام کارهایی داریم که حال‌مان را خوب می‌کند، ولی با اراده و صبر، می‌توانیم به سمت زندگانی با کیفیت و پاداش‌های ماندگار قدم بگذاریم.

پارادوکس ذات و شخصیت ما به نوعی به ما یادآوری می‌کند که زندگی به این سادگی که فکر می‌کنیم نیست؛ ما اغلب در لحظه درگیر احساسات زودگذر می‌شویم و این غفلتی فاحش است. در آن لحظه، نمی‌توانیم خود را متوقف کنیم و از خود بپرسیم: “آیا این احساس لحظه‌ای من را به انتخابی درست هدایت می‌کند یا تنها به سمت لذتی آنی می‌راند؟”

برای تمییز دادن بین این دو حالت، روش معنادرمانی به ما ابزاری ارزشمند می‌دهد. زمانی که ذهنم دعوت به انتخاب چیزی می‌کند، از آن بپرسم: “چی بشه؟” و پاسخ ذهنی‌ام غالباً حول لذت و احساس خوشی می‌چرخد. در اینجا مشخص می‌شود که تمرکز تنها بر لذت آنی است و عواقب ناشی از آن نادیده گرفته می‌شود.

اکنون باید سوال دوم را مطرح کنم: “خب، برای روح من چه دستاوردی دارد؟” پاسخ را برای “روح” خودم بجویید، نه فقط برای “من”. این دوگانگی از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که وقتی به “من” اشاره می‌کنید، تنها به حال و تسکین موقت دردهای جسمی و عاطفی خود جزئی می‌نگرید. برای بسیاری از ما پیش آمده که با وجود آگاهی از ضررهای جسمی و روحی، همچنان به دنبال لذت آنی برویم و نگران پیامدهای آن نباشیم.

البته، در ابتدا سخت است که به این سوالات پاسخ‌های معناداری بدهیم، اما به تدریج می‌توانیم بذر این تفکر را در خود بکاریم و آن را پرورش دهیم. رفتار درست زمانی نمایان می‌شود که لذت زودگذر را فدای آنچه برای روح و آینده‌ام مفید است کنم. می‌توانیم بپرسیم: “چه نفعی برای روح من دارد؟” و در پی آن دریابیم که احساس آزادی و سبکی برای روح خود کسب می‌کنیم.

وقتی این شیوه تفکر به ملکه‌ای در درون ما تبدیل می‌شود، دیگر به کارهای بی‌فایده و کمک به ذهن جستجوگرمان محدود نمی‌شویم. بلکه به دنبال فعالیت‌هایی خواهیم رفت که به رشد روحی و ذهنی‌امان کمک می‌کند: مطالعه کتاب‌های چالش‌برانگیز، آغاز یک ورزش جدید، مراقبه و دعا، و تلاش در راستای خودشناسی و تهذیب نفس.

از خودتان بپرسید: “چی بشه؟” و “برای روح من چه فایده‌ای دارد؟” این سوالات به شما کمک می‌کند تا از نگرانی‌ها و احساسات منفی که تنها مانع پیشرفت شما می‌شود، فراتر بروید. احساس‌های منفی و تشویش تنها مانع تحقق مسئولیت و مأموریتی است که خداوند برای ما در نظر گرفته است.

نگرانی و غم خوردن چه تأثیری بر روح و روان من دارد؟ آن‌ها تنها به آسیب‌شدن به روح و روان‌تان منجر خواهند شد و در نهایت به تقویت جنبه‌های منفی زندگی‌تان کمکی نمی‌کنند. بر این اساس، به جای تسلیم شدن در برابر هیجان‌های آنی، به رفتارهایی که آینده و زندگی‌تان را بهبود می‌بخشند اهمیت دهید.

برای توضیحات بیشتر، به مقالاتی درباره تغییر الگوهای عادات ذهنی و افزایش آگاهی به وب سایت دکتر حمید خسروانی، مدرس دانشگاه و متخصص در حوزه‌های فلسفه، روانشناسی و حقوق مراجعه کنید؛ چرا که این موضوعات به روشنی راه‌های تحول در شیوه زندگی و تفکر را نشان می‌دهند.

A climber does not understand the meaning of the peak until he falls
“راز رضایت: سفر به درون برای یافتن آرامش و شکرگزاری” (قسمت اول)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.