همیشه خیلی از ما عادت داریم که وقتی با خداوند مناجات میکنیم یا برای آینده برنامهریزی میکنیم بلافاصله نگران روزها، هفتهها، ماهها و سالهای پیش رو هستیم. منظورم این است که گمان میکنیم حال که داریم از خدا چیزی میخواهیم یا خودمان را به خدا میسپاریم باید برای همیشه خودمان را به او بسپاریم و برای همیشه از او چیزی بخواهیم. یا اینکه وقتی برنامهریزی میکنیم به ما یاد دادهاند که برای «آینده» برنامه بچینیم. ولی آیا درست است؟
وقتی صبح از خواب بلند میشویم دقیقا مانند این است که تازه پا به این جهان گذاشتهایم و شب که به خواب میرویم دقیقا مانند این است که داریم با این جهان خداحافظی میکنیم؛ زیرا به صورت امکان منطقی ممکن است فردا از خواب بلند نشویم و همان شب بمیریم. به خاطر همین امکان منطقی، نامعقول است که برای فردا و فرداها برنامه بریزیم یا اینکه نگران فردا و فرداها باشیم. پس ماییم و یک چرخه شبانهروزی یا یک صبح تا شب. فرصت ما همین زمان محدود شده به صبح تا شب است.
وقتی صبح از خواب بلند میشویم فقط و تنها فقط بر روی امروز متمرکز میشویم. امروز انتخاب میکنیم که چگونه زندگی کنیم. اگر فردایی نیز باشد این انتخاب دوباره تجدید میشود. تصمیم امروز برای فردا تمدید نمیشود. تصمیم امروز فقط برای امروز است. این روش کارایی عجیبی دارد. زیرا وقتی تمام تمرکز بر روی امروز باشد دیگر نگران آینده و گذشته نخواهیم بود. وقتی نگران گذشته و فردا باشیم قدرت ما از صد شاید به ده میرسد؛ زیرا امروز را که واقعی و مشتپر کن است از دست دادهایم. امروزی که با آن روبه رو هستیم همان فردایی بوده که دیروز نگرانش بودیم. اینطور نیست؟!
فقط برای امروز خود را به خداوند تسلیم میکنیم. و در هر حادثه و اتفاق کوچک و بزرگی که میافتد خود را به او میسپاریم. مراقبیم که شیطان یا هر نیروی منفی به روح ما صدمه نزند. شیطان خود را در قالب انسانها و اتفاقات به ما نشان میدهد. باید مثل عقاب مراقب اطرافمان باشیم. با چه کسی صحبت میکنیم و در مورد چه چیزی صحبت میکنیم. بر روی هر پیشنهادی که به ما داده میشود تمرکز میکنیم و هوشیاریم که قرار است چه چیزی را قبول کنیم یا رد کنیم.
زندگی همین است. زندگی همین امروز است همراه تک تک اتفاقاتی که در طول روز میافتد. تا شب نیز باید قبل و بعد هر دیدار و اتفاقی با خدا ارتباط داشته باشیم و همه چیز را به او تسلیم کنیم و بگوییم که ما از فهم خیر و صلاحمان عاجزیم این تویی که صاحب قدرتی و همه چیز را میدانی. این تویی که میدانی، میتوانی و انجام میدهی پس تویی تنها وکیل و مراقب و محافظ ما. تا شب این کار ادامه پیدا میکند تا زمانی که به خواب میرویم و آن زمان موتور امروز خاموش میشود؛ و دوباره اگر فردایی در کار بود همین روش به کار گرفته میشود. با تکرار این روش کم کم برای ما این برنامه ملکه میشود و هر روز تکرارش میکنیم تا زمانی که فرصت ما برای همیشه بر روی این کره خاکی تمام شود. زندگی ما میشود روزهایی که یکی یکی پر میشوند و کنار هم قرار میگیرند. وقتی این اتقاق میافتد و ما در هر روز تمرکزمان فقط روی آن روز است باعث میشود که روزهایی پاک بسازیم و آرامشی واقعی را به زندگیمان دعوت کنیم.