درد و رنج، زبان صحبت خدا با ماست…

انسان تا وقتی که در زندگی دچار دردهای عمیق و سنگین روحی و جسمی نشود امکان ندارد به خود واقعی خودش و به وجود واقعی خداوند پی ببرد. منظورم از این حرف چیست؟ انسانی که در زندگی روزمره به سر می‌برد و در لذتها و وابستگی‌ها و فرار از واقعیت‌ها غرق شده است حتی اگر پنج هزار سال هم عمر بکند نمی‌تواند به درکی از هستی و خودش و خداوند برسد. تنها عاملی که خداوند در قرآن هم به آن اشاره می‌کند که محرک انسان به سوی خداست شرایط اضطرار است. اضطرار را می‌توان یک درد عمیق روحی یا جسمی و اعتقادی و … باشد. یک درد فلسفی یک درد روانی و…

بهترین و بزرگترین نعمت در هستی درد و رنج است. این رنج و درد است که باعث می‌شود من از عمق جان به جست جوی درمانی باشم. وقتی تمام مسکن‌ها و درمانها را تجربه و امتحان کردم نهایتا به جایی می‌رسم که هیچ مسکن و دردی نمی‌تواند روح تشنه من را پر کند؛ سیراب کند؛ درمان کند به جز ارتباط با خداوند. ارتباط با نیرویی که تنها قدرت، تنها مربی، تنها شخص واقعی، تنها دوست، تنها رفیق، تنها یار واقعی، همیشگی و دائمی است.

خداوند درد را در سیستم وجودی انسان و این عالم قرار داده که صرفا ما را به سوی خودش بکشاند. البته خیلی انسانها هستند که سالها از درد رنج می‌برند. بعضی از درد بی‌خدایی و غرض ورزی و شرک نسبت به الله به سر می‌برند ولی هیچ گاه نمی‌خواهند با او ارتباط بگیرند زیرا از او رنجش دارند و نسبت به خداوند کینه دارند. اینها همانهایی هستند که به جای خداوند مرهم و مسکن دیگری استفاده می‌کنند تا درد سهمگین پوچی خود را اطفاء کنند ولی آنقدر در تزریق مسکن‌های پوشالی می‌غلطتند که سرانجام سر از گورستان در می‌آورند. در قیامت هم جای آنها در جهنم است.

ولی خداوند تا جایی که ظرفیت وجودی انسان جا دارد درد وارد می‌کند. آنقدر به در و دیوار می‌کوبد. آنقدر گوشمان را فشار می‌دهد که به سویش برگردیم ولی اگر کار به جایی برسد که گوش نکنیم دست از ما می‌کشد.

درد زبان سیستم عامل نهاد و ضمیر ناخودآگاه انسان است. هرگاه دردی می‌اید شروع می‌کنیم و دردمان را به خداوند اقرار و بیان می‌کنیم و از آن گله و شکایت می‌کنیم و می‌خواهیم که دردمان را با عشق خودش آرام کند و تسکین دهد. آنقدر این عملیات اتفاق می افتد که عودت و ارجاع و برگشت به خداوند در نهاد و سیستم ما نهادینه می‌شود که با درد شرطی می‌شویم و بلافاصله به سویش رو بر می‌گردانیم. ارجعی الی ربک راضیه مرضیه. خداوند می‌گوید رویت را به سویم برگردان که هم من از تو راضیم و هم تو از من راضی هستی ای نفس مطمئنه! نفس مطمئنه نفسی است که درد زیادی کشیده و تسلیم حضرت حق و دستورات او شده است. سراسر اطاعت و ایمان و توکل شده است. تکالیف خداوند را بی چون و چرا اجرا می‌کند و ان قلت نمی‌آورد. او تسلیم خدا شده و پرچم سفید را بالا آورده است.

در تفکر آیین هندو و آیین بودا درد و رنج مضموم و بد نشان داده می‌شود و به سمسارا یا سامسارا معروف است. آنها معتقدند که انسان باید خود را از چرخه رنج رها کند و به مراقبه و انزوا و جامعه گریزی بپردازد. ولی این سلوک مخالف فطرت آدمی است که در قرآن به آن اشاره شده است. انسان در درد و سامسارا است که رشد می‌کند و به توحید و ارتباط با خدا می‌رسد. درد خوب است و باید با آن آشتی کرد و آن را جزئی جدایی ناپذیر از زندگی ایمانی دانست و آن را قبول کرد.

تجربه های تلخت را یکبار بیشتر تجربه نکن
حدوث دهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.