زمانی که فرد به درد جسمانی فکر میکند، معمولاً احساسات روانی منفی نیز به آن افزوده میشود. به مثال، احساس تنش، اضطراب یا نگرانی میتواند درد را تشدید کند. بنابراین، اولین قدم در این رویکرد، پذیرش درد جسمانی است. پذیرش به معنای تسلیم در برابر درد و انکار نکردن آن است، بلکه باید آن را به یک واقعیت موجود بپذیرید.
مقاومت کمتر و پذیرش بیشتر ممکن است باعث کاهش واکنشهای شدید روانی و امکان آرامش ذهنی بیشتری شود. وقتی فرد در برابر درد تسلیم میشود و از فکر کردن مداوم به آن اجتناب میکند، میتواند فضای بیشتری بین خود و درد احساس کند. این تمایز باعث میشود که فرد بتواند بهتر درک کند که هویتش فراتر از درد جسمانی یا مشکلات روانی است.
این رویکرد به تمرکز بر لحظه حال و آگاهی از آن تأکید دارد. درک اینکه ما و درد ما یکسان نیستیم و فاصلهای بین ما و تجربه دردمان وجود دارد، میتواند به ما کمک کند که با ذهنی متفاوت به آن نگاه کنیم. این آگاهی میتواند به فرد کمک کند تا به جای مقاومت و تحریک درد، به زندگی با آن به طرز سالمتری ادامه دهد.
یکی از روشهای مفید دیگر در این زمینه، تمرکز بر محیط اطراف و طبیعت است. زیبایی و زندگی در طبیعت میتواند نوعی سلامتی و آرامش را به فرد منتقل کند. به مثال، وقتی فردی دردی را تجربه میکند، ممکن است به مدت کوتاهی به طبیعت برود و به صدای پرندگان، بوی گلها و جریان آب توجه کند. این تمرکز بر محیط زیبا و زنده میتواند به کاهش تمرکز بر درد و تشدید حس آرامش داخلی کمک کند.
فرض کنید فردی دچار درد مزمن زانو شده و این درد به تدریج باعث ایجاد استرس و نگرانی در زندگی روزانهاش شده است. این فرد هر بار که به درد زانویش فکر میکند یا دربارهاش بحث میکند، استرس بیشتری را تجربه میکند. اما با یادگیری پذیرش درد و تسلیم به آن به جای مقاومت، فرد میتواند حسی از آرامش را تجربه کند. او میتواند هنگام پیادهروی در طبیعت یا تمرکز بر لحظه حال، از حواسپرتیهای ذهنی رها شود و از فشار روانی ناشی از درد بدنی دوری کند.
این رویکرد نشان میدهد که پذیرش آگاهانه میتواند به افراد کمک کند تا با درد جسمانی و روانی به طرز سالمتری کنار بیایند، و تکیه بر زیبایی و زندگی طبیعت میتواند به یک منبع شفابخش به آنها کمک کند. این روشها ممکن است به کاهش تاثیرات منفی درد بر زندگی فردی و اجتماعی فرد کمک کنند.