“من کی هستم؟” این سوال نه به منظور یافتن یک پاسخ دقیق علمی یا اجتماعی، بلکه به عنوان یک روش برای تعمق درونی و دستیابی به درک عمیقتری از خود و هستی مطرح میشود. مانترا به عنوان یکی از ابزارهای مراقبه و نیایش، فرد را به سوی سکوت ذهنی سوق میدهد، جایی که تمامی صداهای ذهنی متوقف میشوند و فرد میتواند با بخشهای عمیقتر و اصیلتر وجود خود ارتباط برقرار کند.
در این روش، هنگامی که فرد جوابی نمیدهد و به جستجوی پاسخ درونی ادامه میدهد، در واقع در حال تمرین آگاهی از لحظه حال و حضور زنده خودش در این لحظه است. این درک لحظه حال، که هدف نهایی بسیاری از تکنیکهای مراقبه و نیایش نیز میباشد، به فرد کمک میکند تا فراسوی افکار روزمره و مشغلههای ذهنی حرکت کند و به یک ارتباط عمیق روحانی با خود دست یابد.
این تجربه شباهتهایی با دعا و نیایش در سایر سنتهای معنوی دارد. در بسیاری از آموزهها، دعا و نیایش به عنوان وسیلهای برای خروج از محدودیتهای ذهنی و ورود به فضای معنوی و ارتباط با الوهیت مطرح شده است. در چنین حالتی، فرد با تکرار دعاها یا با توجه به حضور الهی، به سکوت درونی و آرامشی دست مییابد که او را به هستی و وجود متصلتر میکند.
تمرین مانترا در این جمله به تقویت خودآگاهی و حضور در لحظه حال اشاره دارد، ویژگیهایی که در بسیاری از روشهای مراقبه و نیایش مشترک هستند. این تمرین فرد را به یک سفر درونی میبرد که از طریق آن میتواند به آرامش و آگاهی از وجود خود دست یابد، بدون نیاز به پاسخی قطعی یا کلامی.