غزلی با نام اناالحق

ذره ای رنگ که در بوم تو تصویر شدیم
وَ به دست تو در آغوش تو تسخیر شدیم

چون نگاه تو نچرخید درون دل ما
قفل دل باز نشد آه که دلگیر شدیم

آمدیم ما که نگاهت به اسیری ببریم
خود، اسیری ابدی در غل و زنجیر شدیم

آمدیم ما که به اشکی دل تو فتح کنیم
اشکمان گل شد و دلسرد زمین گیر شدیم

بعد آغوش کشیدن تو و من ما که شدیم
بعد از آن بود که محکوم به تکفیر شدیم

داستان من و حلّاج در این حکم یکی است
که به حکم فقها صاحب تطهیر شدیم

شاعر: حمید خسروانی
غزلی با نام «نگاه گم شده»
بحثی هم منطقی و هم عرفانی اندر باب چیستی عشق رمانتیک و عشق راستین

2 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.