وبلاگ – تصویر کوچک (همراه سایدبار)

فقط برای امروز خودت را به خدا بسپار

همیشه خیلی از ما عادت داریم که وقتی با خداوند مناجات می‌کنیم یا برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنیم بلافاصله نگران روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و سالهای پیش رو هستیم. منظورم این است…

گذر از تاریکی شرط رسیدن به روشنایی

برای حرکت به سوی نور و آگاهی باید طعم تلخ و زننده ظلمات و همچنین بیهودگی و بی‌فایدگیش چشیده شود تا انسان قدر و منزلت نور و آگاهی را ادراک کند. و حالا تمام همتش را خرج حرکت به سوی نور و آگاهی کند.

رفیق حقیقی و رفیق اعتباری

وقتی بنده‌ای به خداوند ایمان می‌آورد این ایمان معانی مختلفی دارد که من در نوشته‌هایم گاهی به یکی از آن معانی می‌پردازم. ولی در اینجا می‌خواهم به یکی از معانی قلبی و عرفانی و شهودی آن بپردازم که کاملا با موضوع بحثمان در ارتباط است.

ایمان آوردن به خداوند به خصوص زمانی که شخصی ارتباطش با خداوند خیلی زیاد می‌شود و این زیاد شدن خودش را خصوصا در اعمال عبادی بیشتر نشان می‌دهد (مثلا اهل نماز شب می‌شود و شبها سِّر و رازی با خداوند پیدا می‌کند و در همه کارها به خداوند و ربوبیت او تکیه دارد) به نحوی ادعا و اعلام طرح دوستی با خداوند است. به این معنی که من تنها تو را به عنوان دوست واقعی خودم انتخاب کرده‌ام و جز تو به کسی وابسته نمی‌شوم و از کسی طلب یاری نمی‌کنم. این هم یک معنی ایمان است.

نیایش بیدارشدگان (2) خدا در هیچ حالتی ما را رها نمی‌کند

انسان مومنی که خطا و گناه مرتکب شده است این حس به او دست می‌دهد حالا که من پا را حدود خدا فراتر گذاشته‌ام پس از چشم خدا افتاده‌ام؛ او دیگر هوای من را ندارد و هرجا به او متوصل شوم دیگر دعایم را برآورده نمی‌کند؛ او من را تنبیه می‌کند و به سزای عملم می‌رساند. این‌ها تفسیرها و تصاویر ذهنی است که انسانی که خدا را خوب نمی‌شناسد و درک نکرده است برای خودش می‌سازد. در دعای کمیل عبارت عجیبی وجود دارد که خداوند گاهی بر اساس قضا و حکم خود، انسان را در حالتی قرار می‌دهد تا از هوای نفسش پیروی کند و فریب دشمن و شیطان را متوجه نشود: