چکیده:
ارسطو به عنوان اولین کسی که باب مستقلی تحت عنوان «اوسیا» در فلسفه خود میگشاید در آثار خود تعاریف مختلفی از این واژه ارائه میدهد؛ به هر جای آثار ارسطو به خصوص متافیزیک و رسالهی مقولات که رجوع میگردد شاهد معانی مختلفی از این واژه هستیم؛ گاهی معنای زیرینترین لایه، گاهی معنای موجود و گاهی معنای ذات و ماهیت از آن اراده میگردد. در انتخاب معادل مناسب به زبانهای دیگر (لاتین، انگلیسی، عربی و فارسی) برای ترجمهی ousia همیشه اختلاف و یا اتفاق نظر بر روی این کلمه در میان آثار مترجمان، فیلسوفان بعدی و محققان متون فلسفی دیده میشود؛ این اختلاف از تشتت و ابهامی ناشی میگردد که بیشتر در کتاب متافیزیک وجود دارد؛ زیرا واژهایی که از نظر لفظی به معنای being است در جاهای گوناگون معانی مختلف دیگری نیز میگیرد؛ در این مقاله تلاش میشود که ابتدا مشترک لفظی بودن این واژه نشان داده شود؛ سپس دلایل انتخابsubstance به عنوان معادلی مناسب برای آن مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژهها: اوسیا، موجود، جوهر، ماهیت، ذات، هیپوستازیس
On the Translation of Ousia as Substance
:Abstract
Aristotle’s discussion of the Ousia is diverse and confusing since there are various definitions of the term, especially in Metaphysics, Physics, and Categories. He refers to it sometimes as the underlying layer, sometimes means something similar to the meaning of being, and sometimes as essence and quiddity. Hence, the difficulty and disagreement among the translators and interpreters on the best equivalent for Ousia in other languages. After a short historical discussion about Ousia in the present paper, I examine some common equivalents for the Ousia in Latin and English and attempt to discuss the different reasons for and against each equivalent. My argument, in general, goes for the term Substance, and I will bring 8 reasons to establish the argument.
key Words: Ousia, Being, Substance, Quiddity, Essence, Hupostasis
این مقاله به صورت پژوهشی در مجله تاریخ فلسفه به چاپ رسیده است.
نویسنده: حمید خسروانی
دانلود مقاله از سایت نشریه تاریخ فلسفه
دانلود مقاله از پایگاه magiran.com