بیشتر زندگی روزمره ما تحت تاثیر اضداد و مفاهیم متقابل قرار دارد؛ خوب و بد، درست و نادرست، روشن و تاریک. این تضادها، درگیریهای ذهنی و عاطفی فراوانی را به همراه دارند که میتوانند آرامش روحی ما را مختل کنند. اما آیا میتوان از این حالتها فراتر رفت و به فضایی دست یافت که در آن آرامش مطلق حکمفرما باشد؟
در آموزههای معنوی و دینی، بارها بر اهمیت یافتن چنین پناهگاهی درونی تأکید شده است. مثال، در عهد عتیق آمده است: “Be still and know that I am God” یا “آرام باش و بدان که من خدا هستم”. این جمله دعوتی است به سکون درونی و تجربهی اتصال به حقیقت بیکران الهی که در آن، ما فارغ از تضادها و درگیریها، حضور خداوند را احساس میکنیم.
اما چگونه میتوان به چنین فضایی دست یافت؟ یکی از راهکارها، تمرین سکون ذهنی است. این کار میتواند با روشهای مختلفی از جمله مدیتیشن، دعا، و تمرینات تنفسی انجام گیرد. هدف این است که ذهن را از افکار پراکنده و مشغلههای روزمره پاک کنیم تا آماده پذیرش و تجربه حضور الهی شویم. این وضعیت به ما امکان میدهد که فراتر از قضاوتها و تفکرات ذهنی به آرامشی دستیافتنی دست یابیم.
به دست آوردن این حالت نه تنها یک تجربه معنوی است، بلکه پناهگاهی امن برای روح عمل میکند. در این فضای درونی، هیچ یورشبرنده و شکنجهگری نمیتواند به ما دست یابد، و هیچ نگرانی و اضطرابی نمیتواند ما را دنبال کند. این پناهگاه درونی، جایی است که در آن میتوانیم نیرویی برای مقابله با چالشهای زندگی بیرونی پیدا کنیم و در مواجهه با سختیها، آرامش و شجاعت خویش را حفظ کنیم.
نکتهی مهم دیگر درک این است که این پناهگاه تنها زمانی قابل دسترسی میشود که ما به طور کامل در لحظه حاضر زندگی کنیم. همانطور که در بخشهای پیشین نیز مورد بحث قرار گرفت، زندگی در اکنون ما را از قید و بندهای گذشته و آینده رها میکند و به ما امکان میدهد حضور خداوند را در زندگی خود احساس کنیم.
بسیاری از عرفا و متفکران دینی از این حالت هدف نهایی زندگی روحانی یاد کردهاند. آنها به دنبال رسیدن به حالتی بودند که در آن، خود را به طور کامل با حقیقت الهی یکی بدانند و در آن به آرامش و رضایتی پایدار دست یابند. در این وضعیت، فرد به یک آگاهی عمیقتر و عشق بیقید و شرط نسبت به تمامی موجودات دست پیدا میکند.