نیایش بیدارشدگان (2) خدا در هیچ حالتی ما را رها نمی‌کند

انسان مومنی که خطا و گناه مرتکب شده است این حس به او دست می‌دهد حالا که من پا را از حدود خدا فراتر گذاشته‌ام پس از چشم خدا افتاده‌ام؛ او دیگر هوای من را ندارد و هرجا به او متوصل شوم دیگر دعایم را برآورده نمی‌کند؛ او من را تنبیه می‌کند و به سزای عملم می‌رساند. این‌ها تفسیرها و تصاویر ذهنی است که انسانی که خدا را خوب نمی‌شناسد و درک نکرده است برای خودش می‌سازد. در دعای کمیل عبارت عجیبی وجود دارد که خداوند گاهی بر اساس قضا و حکم خود، انسان را در حالتی قرار می‌دهد تا از هوای نفسش پیروی کند و فریب دشمن و شیطان را متوجه نشود:

اِلهى وَ مَوْلاىَ اَجْرَيْتَ عَلَىَّ حُكْماً اتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسى وَ لَمْ اَحْتَرِسْ فيهِ مِنْ تَزْيينِ عَدُوّى
خداى من‌ و سرور من، حكمى را بر من جارى ساختى كه هواى نفسم را در آن پيروى كردم و از فريبكارى آرايش دشمنم‌ نهراسيدم
فَغَرَّنى بِما اَهْوى وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاءُ فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى عَلَىَّ مِنْ ذلِكَ بَعْضَ حُدُودِكَ وَ خالَفْتُ بَعْضَ اَوامِرِكَ
پس مرا به خواهش دل فريفت و بر اين امر اختيار و اراده‌ام ياريش نمود، پس بدينسان و بر پايه‌ گذشته‌هايم از حدودت گذشتم، و با برخى از دستوراتت مخالفت نمودم
فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَميعِ ذلِكَ وَ لا حُجَّةَ لى فيما جَرى عَلَىَّ فيهِ قَضاؤُكَ وَ اَلْزَمَنى حُكْمُكَ وَ بَلاؤُكَ
پس حمد تنها از آن تواست‌ در همه اينها. و مرا هيچ حقى نيست در آنچه بر من از سوى قضايت جارى شده و فرمان و آزمايشت ملزمم نموده.
در نگاهی بسیار کلی و عرفانی می‌توان گفت شیطان و فرشته هر دو مأمور خداوند هستند. گاهی خداوند به وسیله دسیسه‌های شیطان می‌خواهد ضعف اراده، تقوا و سطح آگاهی یک مومن را به او بفهماند. گاهی سطح شعور یک انسان با ایمان در حدی پایین است که نه با دستورات الهی که در قرآن و سنت بیان شده به آگاهی و ایمان کامل می‌رسد و نه با دیدن نشانه‌ها و آیات الهی که در زندگی شخصیش مشاهده می‌کند. در این مرحله خداوند با قرار دادن انسان در مهلکه‌ها و دچار رنج و عذاب کردن با حالت فشار، انسان را نسبت به اعمال زشتی که انجام می‌دهد آگاه می‌کند. هرچند گاهی برخی انسان‌ها آنقدر از درجه ضعیفی از ایمان به سر می‌برند که در آن مهلکه‌ها جان می‌دهند و به آگاهی نمی‌رسند.
یعنی خداوند به وسیله این کارها انسان را دوباره به سوی خودش می‌کشاند و قریحه پناه بردن به خودش را در او بیدار می‌کند. در آیه ۱۳۵ سوره آل عمران خداوند به آنها که گناه مرتکب شده‌اند و حالا به سوی خدا رجوع می‌کنند می‌گوید جز خداوند چه کسی است که گناهان را ببخشد؟
«وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُون: و آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند یا بر خود ستم ورزند، خدا را یاد کنند و برای گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه کسی جز خدا گناهان را می‌آمرزد؟ و دانسته و آگاهانه بر آنچه مرتکب شده‌اند، پا فشاری نمی‌کنند»؛
با این سخن خداوند می‌خواهد استعداد نهفته‌ی پناه بردن به خداوند که در وجود هر انسانی هست را بیدار کند. یعنی هم آن گناهی که انجام داده‌اند قابلیتی برای برگشت و استغفار ایجاد می‌کند و هم خود این بیان حضرت حق.
بنابراین خداوند در هر حالی بنده‌اش را فراموش نمی‌کند به خصوص زمانی که انسان از همه چیز و همه کس بریده شده و از خطاهای خود نیز پشیمان و فراری است. این زمان اتفاقا بهترین زمانی است که انسان از هر زمان دیگری به خداوند نزدیک‌تر می‌گردد؛‌ دلیلش این است که انسان از هر هویتی و ماهیتی و کرده‌ای دل کنده و این موقع مرجع و پناهی جز خدا نمی‌یابد و به خودآگاهی و نفس ناطقه خود نزدیک‌تر می‌گردد و از این راه نیز حی و خبیر بودن خداوند نسبت به خود را نیز بیشتر درک می‌کند. این زمان همان زمانی است که به آن حالت اضطرار می‌گویند و مهمترین شرط قبولی هر دعایی اضطراری بودن آن است. یعنی هر دعایی که در حالت اضطرار و فرار به سوی خدا صورت بگیرد برآورده می‌گردد؛ به خصوص توبه و استغفار شخص.
در ادامه همان آیه مشارالیه که می‌فرمود «… خدا را یاد کنند و برای گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه کسی جز خدا گناهان را می‌آمرزد؟» می‌توان مکمل آن عبارتی از دعای کمیل را اضافه کرد که در ادامه همان بندهایی که در بالا اشاره کردیم در دعا آمده است و دقیقا عین همین آیه را ولی با توضیحات بیشتری تکرار می‌کند:
وَ قَدْ اَتَيْتُكَ يا اِلهى بَعْدَ تَقْصيرى وَ اِسْرافى عَلى نَفْسى مُعْتَذِراً نادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقيلاً مُسْتَغْفِراً مُنيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً
اى‌ خداى من اينك پس از كوتاهى در عبادت و زياده‌روى در خواهش‌هاى نفس عذرخواه، پشيمان، شكسته‌دل، جوياى گذشت‌ طالب آمرزش، بازگشت‌كنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه. 
در این بند طرز چگونگی بیان استغفار را بیان می‌کند و بلافاصله در بند بعد اینکه تنها خداوند بخشنده گناهان است را بهتر نشان می‌دهد:
لا اَجِدُ مَفَرّاً مِمّا كانَ مِنّى وَ لا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَيْهِ فى اَمْرى غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْرى وَ اِدْخالِكَ اِيّاىَ فى سَعَةِ رَحْمَتِكَ،
بى‌آنكه گريزگاهى از آنچه از من سرزده بيابم و نه پناهگاهى كه به آن رو آورم‌ پيدا كنم، جز اينكه پذيراى عذرم باشى، و مرا در رحمت فراگيرت بگنجايى.

انسان هر گناهی و هر خطایی چه کبیره و چه صغیره از هر نوعی و هر قسمی که انسان فکرش را بکند مرتکب شود ولی انسان بعد از آن به خداوند پناه ببرد و دست از آن خطایش (با نیت واقعی عدم برگشت) بکشد خداوند حتی بیشتر از گذشته با اوست و هوایش را دارد و خطایش را نه تنها می‌بخشد بلکه به حسنه تبدیل می‌کند. در آیه ۱۳۵ آل عمران که در بالا اشاره کردیم در پایانش خداوند می‌گوید: «و دانسته و آگاهانه بر آنچه مرتکب شده‌اند، پا فشاری نمی‌کنند» و این نشان می‌دهد شرط یاری خداوند و بخشش انسان این است که بر آن خطا دیگر اصرار نورزد «ولم یصروا» در حالی که به درک و علمِ خطا بودن و زشتی آن عمل پی برده باشد. البته باز با این حال خداوند به حکم تواب بودن حتی اگر کسی چندین بار هم توبه خود را شکسته باشد باز هم در رحمت و بخشش او به روی بنده گناه‌کار باز است. ضمن اینکه داشتن محبت نسبت به خود راوی این دعا نیز باعث می‌شود انسان از آسیب‌ها و ضررهای گناهان در امان باشد همانگونه که رسول خدا فرمود: «حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَبُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة: دوستی علی حسنه‌ای است که با داشتن آن، سیئه زیانی نمی‌رساند و دشمنی علی سیئه‌ای است که با وجود آن حسنه سودی ندارد».

نیایش بیدارشدگان (۱) (نیایش، امید و گریه)

«خدا از من چه می‌خواهد» یا اینکه «من از خدا چه می‌خواهم»؟
رفیق حقیقی و رفیق اعتباری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.