Play
Stop
ذره ای رنگ که در بوم تو تصویر شدیم
وَ به دست تو در آغوش تو تسخیر شدیم
چون نگاه تو نچرخید درون دل ما
قفل دل باز نشد آه که دلگیر شدیم
آمدیم ما که نگاهت به اسیری ببریم
خود، اسیری ابدی در غل و زنجیر شدیم
آمدیم ما که به اشکی دل تو فتح کنیم
اشکمان گل شد و دلسرد زمین گیر شدیم
بعد آغوش کشیدن تو و من ما که شدیم
بعد از آن بود که محکوم به تکفیر شدیم
داستان من و حلّاج در این حکم یکی است
که به حکم فقها صاحب تطهیر شدیم
شاعر: حمید خسروانی
2 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
ذرهای رنگ که در بوم تو تصویر شدیم…
بسیار زیبا و دل نشین است.
سپاس