بازار مکارهای یکی دو دههای میشود که در ایران رونق گرفته است و پر از افرادی شده که بدون ذرهای سواد دینی و الهیاتی با خواندن چند کتاب در حیطه روانشناسی به اصطلاح ثروت و با داشتن فن بیان، به سرکیسه کردن جیب مردم میپردازند. حالا اینکه پول مردم را میچاپند اشکالی ندارد بلکه فاجعه و خسارت اینجاست که عقاید و دین مردم را میدزدند. این افراد دانسته و ندانسته در لابه لای حرفهایشان عقایدی به مردم میخورانند که ریشه در ادیان مسیحیت، یهودیت و هندو دارد.
اولین عقیده باطلی که این به اصطلاح اساتید میزنند اگر شنیده باشید میگویند خودت را با جهان هماهنگ کن، جهان با تو آن کار را میکند، جهان تو را ثروتمند میکند و… وقتی میپرسیم منظور از جهان چیست میگویند بستگی به برداشت شما از خدا دارد. جهان همان خداست و خدا همان جهان است. خداوند را به جهان تقلیل میدهند. این عین نسبیتگرایی در دین است. ضمن آنکه خدایی متشخص و دینی دیگر وجود ندارد بلکه کل کائنات و جهان همان خداست که همانند یک کارخانه دارای نظامها و قوانینی است که هرچه تحویل بدهی این جهان هم آن را بستهبندی میکند به تو تحویل میدهد.
این کلاهبرداران و شیادان برداشتشان از قوانین خداوند هم اشتباه است. یکی از اینها به قول خودش میگفت من تمام قوانین خداوند که در قرآن با نام سنت الهی نام برده شده را بیرون کشیدهام. کمی از ربوبیت خداوند سخن میگفت بعد دوباره میگفت خودت را باید با نظم کیهانی هماهنگ کنی! برداشتش از سنن الهی فقط و فقط این بود که خداوند عین رحمت است و هرکه به او توکل کند خداوند هم همه چیز به او میدهد.
یعنی ایمان و توکل به خدا را در این خلاصه میکنند که تو صرفا به خدا توکل و ایمان داشته باشی. نه تنها مغالطه مصادره به مطلوب در این سخن هست بلکه تعریفشان از قوانین و ایمان به خداوند هم اشتباه است. ما بارها در این سایت از ایمان به خداوند سخن گفته ایم که به معنی اطاعت دستورات خدا در عمل و وجود توکل در دل و قلب انسان است. تنها به او توکل کنیم ولی نه حدود الهی را رعایت کنیم و نه از گناه و سر مردم کلاه گذاشتن اجتناب کنیم این عین گمراهی و ضلالت است.
در این رابطه به این نوشتهها مراجعه کنید:
تسلیم شدن، عنصر کلیدی ایمان
رفیق حقیقی و رفیق اعتباری
این حرف چه نتایجی دارد؟ اینکه خداوند ممکن است بنده مومنش را مورد امتحان الهی قرار بدهد و در مقطعی از زمان او را فقیر کند همانطور که در قرآن خداوند در سوره ۱۵۵ میفرماید: «و البته شما را به پارهای از سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده». ولی طبق نگرش این دسته، مومن واقعی و محبوب خدا همیشه ثروتمند است و هیچ فقری و امتحانی در زندگی حس نمیکند.
اگر خداوند سنت الهی دارد که حرف درستی است و تبدیل و تغییری در قوانین الهی خداوند وجود ندارد ولی از طرف دیگر خداوند میگوید مومنین کسانی هستند که از الله، رسول و ولی اش اطاعت میکنند. اطاعت یعنی انجام دستورات آنها و هم خود را شبیه آنها کردن: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» البته شما را به رسول خدا (چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو) اقتدایی نیکوست، برای آن کس که به (ثواب) خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند.
آیا پیامبر مثل اینها زندگی میکرد یا روی حصیر میخوابید؟ حضرت علی آیا چاه نمیکند و کار نمیکرد ولی شبها به خاطر ایتام و فقرای شهر گرسنه میخوابید؟ آیا تمام ثروتش را خرج فقرا نمیکرد؟ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ﴾ (النساء: ۵۹). ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را واطاعت کنید پیغمبر واولی الامر از خودتان را. کسانی که ادعای فهم قرآن را دارند باید زندگی و سلوک آنها مطابق با دستورات خداوند باشد. باید در سه حیطه عقاید، اخلاق و عمل، دین را اجرا کند. این افراد گمراه برای سر مردم کلاه گذاشتن برخی از دین و آیات قرآن را میگیرند تا دلیلی بر عقاید مسیحی و هندی و من درآوردی خودشان قرار دهند. این بحث خیلی مفصل است که بنده تحت تحقیق پژوهشی و دانشگاهی پیگیر این مسئله هستم و نتایجش را در همین جا بیان میکنم.